زندگی در پیش رو نوشته: رومن گاری ترجمه: لیلی گلستان ناشر: بازتاب نگار
گفتند:تو از بهر محبوب مجنون گشته ای گفتم:نه.آیا طعم زندگی را فقط مجانین می چشند و بس؟
او بچه ای است که می بیند،خوب هم می بیند،تیز هم می بیند و همه را هم ضبط می کند.هم صحبت هایش یک پیرمرد مسلمان عاشق قرآن و عاشق ویکتور هوگو است و یک زن پیر دردمند.هرچند با بچه ها حرف می زند و بازی می کند،اما با آن ها یکی نمی شود.در مجاورت آن ها بچه نمی شود.او بچه یی ست ساخته نویسنده.اما بچه یی به شدت پذیرفتنی و دوست داشتنی.کتاب نیز به هم چنین.در بیست صفحه اول کتاب،محمد می خواهد همه چیز را به سرعت بگوید؛پس درهم و برهم حرف می زند.می خواهد مثل بزرگترها حرف بزند؛پس گنده گویی به سبک بچه ها می کند.جمله بندی هایش گاه از لحاظ دستوری غلط است.حرف ها و مثال هایش گاه،در کمال خلوص نیست،پرت و عوضی است! و گاه درک نشدنی.به همین دلیل ذهن خواننده در آغاز کمی مغشوش می شود اما بعد به روش گفتار او عادت می کند،و تمام پراکنده گویی های گاه گاه محمد را راحت می پذیرد.
«محمد»، پسر عرب و مسلمان در فرانسه زندگى مىکند. وقتى سهساله است پدر و مادرش سرپرستىاش را به زنى یهودى بهنام «رزا خانم» واگذار مىکنند. رزا خانم تا سن پنجاه سالگى فاحشه بوده. از آن به بعد چون فحشاء را براى سن و هیکل چاق خود مناسب نمىداند، آنرا کنار مىگذارد. در زمان جنگ، آلمآنها او را که زن جوانىست تا سرحد مرگ شکنجه مىدهند. سالهاست که جنگ تمام شده است و او که اکنون شصت و نه سال دارد هنوز از آلمانىها وحشت دارد. چون علت دستگیرى و شکنجهی خود را مذهباش مىداند با تهیهی اسنادى جعلى یهودىبودنش را محو مىکند. بنا بر اوراق جعلى او «هیچ رابطهاى با خودش ندارد» (ص 134)؛ به ـ این ـ ترتیب نویسنده نشان مىدهد که حکومتهاى مستبد و فاشیست براى انسانها چیزی جز بىهویت کردن نهایى آنها و اضطراب و آشفتگىاى همیشگى نمىگذارند؛ تنها به این دلیل که مىخواهند قدرت خود را به هر قیمت که شده حفظ کنند.
«رومن گاری» در ایران نویسندهی محبوبیست و کتابخوانها بهخصوص او را با آثاری مثل «خداحافظ گاری کوپر» و «پرندگان میروند در پرو میمیرند» میشناسند. «زندگی در پیش رو»، از زیباترین رمانهای «گاری»ست که اولبار با نام مستعار «امیل آژار» منتشر شده و جایزهی «گنکور» را هم برای نویسندهاش بههمراه آورده. این رمان را «لیلی گلستان» به فارسی ترجمه و در سال 59 منتشر کرده، و سالها بعد در سال 81 مجوز بازنشر گرفته و در این مدت کوتاه به چاپ پنجم هم رسیده، اما ظاهرن فعلن دچار «مهرورزی»ست و مجوز چاپ آن لغو شده .
فرستاده شده از طرف : هدیه عزیز
|